سلام مهدي جان، خوبي داداش؟!؟

بازم مثل هميشه گل كاشتي...

دمت گرم، خدا كنه رحيم ارزش اين همه لطف تو رو داشته باشه

منم عروسک نخ دار ساده ات که شبي به صحنه امده بود و خودي نشان مي داد

به روزم
با حواشي زندگي مشترک
طلاق
تنهايي..

گفته بودم " رو بند نندازي ؟! "

گفتي اما جدا نخواهد کرد

بند، شلوار لعنتي تو را

گفته بودي دو تا نخواهد کرد

گفته بودم که درد يعني چرک

سلام بر شما تلاشگر عرصه ي ادب و هنر

سپاس بيکران خداي زلال انديشان را که عمري باقيست و از وبلاگ معطّرتان گلها مي چينيم.

خواهشمند است هر وقت تجديد مطلب نموديد خبر فرماييد باز مستفيض از کلام گوهرينتان باشيم.

با موارد زير بروزم:

يک زلال عاشقانه از سرکار خانم تاجبخش

يک زلال عرفاني از جناب گوران

يک زلال اجتماعي از جناب دادا

چند خبر اميدوار کننده مربوط به توسعه ي بهينه ي ژانر زلال

لازم به ذکر است که زلال عرفاني جناب گوران به قلم جناب دادا ( بنيانگذار شعر زلال ) مورد نقد و بررسي قرار گرفته است.

استدعا دارد ما را از نکته نظرات خويش محروم نفرماييد

جشنواره شعر فجر
به منظور ارتقاي سطح كيفي شعر و گسترش هرچه بيشتر آن ،به عنوان پشتوانه فرهنگي و ثروت ملي،پنجمين چشنواره بين المللي شعر فجر برگزار مي شود.
اميد است شركت فعال و موثر كليه عزيزان شاعر ، باهر گرايش ، سليقه و سبك شعري موجب بالندگي هرچه بيشتر اين هنر ملي گردد.
اين جشنواره كاملا رقابتي است و تمام سنين، مضامين، قالب ها و حوزه هاي شعري (سنتي،نيمايي و سپيد، سرود و ترانه) و بخش ويژه كودك و نوجوان را در بر مي گيرد.
بديهي است ارزيابي براساس آثار ارسالي خواهد بود و از برگزيدگان در مراسم اختتاميه تقدير شايسته اي به عمل خواهد آمد
شرايط شركت:
ارسال مجموعه هاي شعر منتشر شده در فاصله زماني 1388و 1398 يا حداقل 10 و حداكثر20 صفحه شعر (از تازه سروده ها) در هر يك از بخش هاي موردنظر شاعران تكميل و ارسال فرم شركت در جشنواره به ضميمه يك برگ تصوير شناسنانه يا كارت ملي
لينک فرم ضميمه:
http://ibna.ir/images/docs/files/000083/nf00083419-1.JPG
مهلت ارسال آثار: تا پايان آبان ماه 1389
نشاني دبيرخانه : تهران،خيابان شهيد مطهري،خيابان قايم مقام فراهاني،خيابان فجر،پلاك 7 ،طبقه چهارم
تلفن:88342979 نمابر:88861324

با عرض سلام ممنون از دعوتتون

عالي بود و دلنشين

منتظر اشعار بعدي تان هستم

موفق باشيد

سلام مهدي ... خوفي؟

به نظرم يه موقع هايي هس كه وقتي قافيه خيلي خيلي راحت باشه، برعكس؛ كار شاعر خيلي خيلي سخت ميشه. مث يه جور سهل و ممتنع... علتش اينه كه راحتي قافيه هم مي تونه يك جور اطناب ناخواسته رو به شعر تحميل بكنه و هم اينكه ساخت و انتخاب مضمون از بين انبوه تصويرها و ايده هايي كه براي هر قافيه هست، خيلي سخت مي شه. مثل اون غزل فوق العاده "سايه" كه با هم شنيديم . با قافيه مشابهي كه با اين غزل داشت.

اين مقدمه رو نوشتم كه گفته باشم كه چقدر اين غزل، زيباس و شاعرش چقدر خوب و پخته از پس اين سختي بر اومده... سخته برام فقط يه بيت رو به عنوان بيت الغزل انتخاب كنم! شايد بيت چارم... شايدم ششم... يا شايد...

مرسي مهدي شهابي

سلام شاعر

اگر نگاه من به نگاهت نمي افتاد

خدا چگونه خودش را به من نشان مي داد

دست مريزاد.مشتاق ديدارم مثل هميشه....

سلام مهدي جان

خيلي زيبا بود

كلي حال كردم و كلي دلم گرفت

راستي نميدونم بد نوشتيش (بدون نقطه چين و اين حرفا) يا من بد خودنم كه احساس كردم بيت يكي به آخر اگه به جاي اگر - مگر باشه و يه علامت سوال بهتر ميشه

شعر براي اليگودرز بفرستيا

موفق باشي