سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعرهای مهدی شهابی

 

 

 

از هول عسل پاپی کندو شده بودم
ای دوست ببخشید که پُررو شده بودم

در برکه ی چشمان تو تنها به تصادف
آن اردک زشتم که شبی قو شده بودم

نادیده بگیرید اناالحق زدنم را
جَوگیر دوتا حلقه ی گیسو شده بودم

می­خورد به هم حال من از برف و زمستان
آخر به هوای تو پرستو شده بودم

تا وصله زنم زندگیم را به نگاهت
دیدید که باریکتر از مو شده بودم

گفتم که : شدم قاطی مرغان و تو گفتی:
یک سوء تفاهم شده ، هالو شده بودم

فردای همان روز تو بانو شده بودی
من نیز که در چشم تو  یارو شده بودم

بانوی غزل های من ای خوب ، ببخشید
کز هول عسل پاپی کندو شده بودم

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی شهابی 88/6/5:: 12:45 صبح     |     () نظر

 

بستیم بس که دل به دل بت پرستمان
داد عاقبت نگاه شما کار دستمان

با یک  تبسّم تو  فرو ریختیم و شد
بی­جنگ و خون به نام شما هرچه هستمان

آن شب که میهمان شب شعر من شدی
یک شهر باخبر شده بود از نشستمان

من عاشق تو، عاشق من تو، چقدر زود
می­شد ولی چه دیر خبردار شَستمان

می­رفت تا قُرق شوم از حسّ و حال تو
پر می­شد از هوای تو بالا و پستمان

تا اینکه رعد فاصله ها  سر بلند کرد
مانند ابرهای بهاری گسستمان

ما دو نهال ، بیشتر از این نبوده ایم
اما چه زود خشم تبرها شکستمان


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی شهابی 88/1/25:: 5:32 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4