سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعرهای مهدی شهابی

 
1- 
 ...
از مهربانی بی دریغ جانت
با چنگ تمامی ناپذبر تو سرودها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد

2-  سلام

3-  این اواخر به خاطر امتحانات پایان ترم و امتحانات الهی (اعم از روزمرگی ها و مشکلات کاری -البته از نوع بی کاری اش- و همچنین نفس کشیدنی که به زعم من و تو شاعرانه هست و به خیال خیلی های دور و نزدیک ، دیوانگی و عمر تلف کردن که البته هر از گاهی فکر می کنم حق با آن هاست ) ،نتوانستم لطف دعوت دوستان رو آنچنان که شایسته هست جبران کنم. شرمنده ی همه شان هستم. ...

 آیینه ای شکسته ام و از بلا  پُرم
لابد به جرم اینکه فقط از شما پُرم

بالا بلند سنگدل من هنوز هم
گاهی به لطف چشم شما از بلا پُِرم

از بغض مه گرفته ی شب ها سخن مگوی
من تا دلت بخواهد ازین حرف ها  پُرم

تلفیقی از تمامی بدها و خوب ها
شیطان ترین فرشته­ام و از خدا  پُرم

شاید فقط محلّ گذر بوده ام که حال
خالی ترین کویرم و  از  ردّپا پُرم

در پشت ظاهری که منم باطنی چو توست
من یک خرابه ام که ز شمش طلا پُرم

منگر به نیم خالی احساس من که من
این نصفه هم که پُر شده­ام  بی­ریا پُرم

لختی بخند باز ، عزیزم بخوان مرا
این روزها به لطف تو از ناسزا پُرم

وقتی بهانه ها دم دستی است گریه را
یعنی تو نیستی و من از ماجرا پُرم

 

  

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی شهابی 88/11/13:: 5:52 صبح     |     () نظر