از هول عسل پاپی کندو شده بودم
ای دوست ببخشید که پُررو شده بودم
در برکه ی چشمان تو تنها به تصادف
آن اردک زشتم که شبی قو شده بودم
نادیده بگیرید اناالحق زدنم را
جَوگیر دوتا حلقه ی گیسو شده بودم
میخورد به هم حال من از برف و زمستان
آخر به هوای تو پرستو شده بودم
تا وصله زنم زندگیم را به نگاهت
دیدید که باریکتر از مو شده بودم
گفتم که : شدم قاطی مرغان و تو گفتی:
یک سوء تفاهم شده ، هالو شده بودم
فردای همان روز تو بانو شده بودی
من نیز که در چشم تو یارو شده بودم
بانوی غزل های من ای خوب ، ببخشید
کز هول عسل پاپی کندو شده بودم
کلمات کلیدی: