• وبلاگ : شعرهاي مهدي شهابي
  • يادداشت : چه دير... چه زود...
  • نظرات : 25 خصوصي ، 114 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8      >
     

    سلام.

    شنيدم كه قارداش

    معتقدم اگر اون ذهنيت سنتي كه در باز آفريني مضامين است از كار حذف يا تعديل شود ما به مراتب با شعري جاندار و نوگرا مواجه خواهيم شد .

    فدايت.

    سلام عزيز

    به خوانش و نقد غرلي من را بنواز

    مخلصيم

    سلام
    1-تا قرنطينه تمام راه را گريه مي کرد.
    2-بيا وببين که عشقم خياباني نبود.
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    يعني بخت وبلاگ من هم باز شد.
    منتظرم

    بروزم با :

    خبر داغ

    خود بزرگ بيني يا خود بزرگ ( بيني )

    گفتگوي تمدن ها

    پساغزل = غزل پست مدرن ؟!!!!!!

    و يک پساغزل

    با من همراه شو

    با احترام / تورج بخشايشي

    سلام
    ب...

    سلام عزيز

    چند تا از غزلاي زيباتونو خوندم

    باعث افتخاره دوستي و لينك شدن با شما

    در پناه بارون

    سلام استاد

    من لينك كردم شمارو بااجازه البته

    شما هم هرطور بهتر ميپسندي هوالمراد

    مخلصيم

    بعدازسلام وبازسلام وسپس سلام

    زلال انديش صميمي شهابي عزيز

    چه اتفاق قشنگي!خيلي خوشحال شدم...اگه اشتباه نكنم همراه دوست ارجمندشاعررضاشيباني ديدمتان درسته؟

    يادش بخيرآن لحظه هاي زلال ودوست داشتني

    سلام ودوباره بازسلام

    ازلطف سرشارتان ممنونم .من هم باافتخارلينگتان كردم

    بله من كنگره شعربندرعباس بودم...راستي كجايي هستي؟

    + مونا زنده دل 

    سلام آقاي شهابي عزيز

    واقعا لذت بردم

    ولي با اون مصرع شستمان زياد ارتباط برقرار نكردم

    مرسي كه دعوتم كردين به اينجا :)

    سلام . جناب شهابي

    چقدر زيبا بود ... ممنون

    با اجازه رو پنجره خودم ، با افتخار وبلاگ شما رو هم لينك كردم. امروز هم از زيارتتون خيلي خوشحال شدم ...

    سلام

    دوست عزيز

    ازغزل هاي زيباوزلالت لذت بردم

    تورامن چشم درراهم

    سلام . براي تبادل لينك خبرم فرماييد

    سايت را زينت بود وبلاگ اسرار لبت

    سلام

    خواندمت به تمامي

    زيبا بود

    كمي ثقيل خوانده شدن و روان نبودنش

    را حس كردم

    مخلصيم

    درود بر شما... حضورتان را سپاس.

    تا اين كه رعد فاصله ها سربلند كرد

    مانند ابرهاي بهاري گسستمان

    ما دو نهال بيشتر از اين نبوده ايم

    اما چه زود خشم تبرها شكستمان

    لذت بردم. به روزم

     <    <<    6   7   8      >