• وبلاگ : شعرهاي مهدي شهابي
  • يادداشت : تلفيقي از تمام بدها و خوب ها...
  • نظرات : 66 خصوصي ، 187 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    11   12   13      
     
    + محمد بالازاده قره باغي 
    آقاي شهابي گل ميدونم كه مارو به خاطرنياوردي البته تقصير شمانيس وقتي وعده ديدار فقط انجمن ادبي باشه ديگه بيشتر از اين نميشه انتظار داشت.توسايت انجمن ول بودم تاكه به اسم شما برخوردم باخودم گفتم زيارتي بكنم.
    به خودم اجازه نقد شعرتون نميدم دركل زيبا بود مثل هميشه
    آدرس وبلاگ وايميل خودم مينويسم ومنتظر نظر ونقدتون ميمونم چند روزي ميشه كه رو به راهش كردم ممنونم ازتون
    AIDIN_ARMAN@YAHOO.COM
    AIDIN-ARMAN.BLOGFA.COM
    زيبا بود ...
    من هرگز منتقد خوبي نميشم ...
    چون هميشه حس مشترکي پيدا مي کنم
    که دوستش داشته باشم
    مثل تجربه ي چند باره ي واژه ي " تو"
    و يا دوم شخص مفرد ...
    قلبت که ميزند سرِ من درد ميکند
    اين روزها سراسرِ من درد ميکند
    قلبت که... نيمه ي چپ من تير ميکشد
    تب کرده، نيم ديگر من درد ميکند
    تحريک ميکند عصبِ چشمهام را
    چشمي که در برابر من درد ميکند
    شايد تو وصله ي تن من نيستي، چه قدر
    جاي تو روي پيکر من درد ميکند
    هي سعي ميکنم که ترا کيميا کنم
    هي دستهاي مسگر من درد ميکند
    ...
    دير است پس چرا متولّد نميشوي؟
    شعر تو روي دفتر من درد ميکند

    سلام رفيق ...

    خوشحالم كه غزل گذاشتي و ناراحت كه يه مدت نخواهي بود...

    و اما غزل:

    اول اينكه احساس مي كنم زبان شعر در مقايسه با كارهاي قبليتون قديمي تر شده كه اين خيلي خوب نيست مثلا ابن بيت:

    در پشت ظاهري که منم باطني چو توست
    من يک خرابه­ام که ز شمش طلا پُرم

    تصويري كه آفريدي حرف نداره و خيلي خوبه ولي حيف كه( چو و ز) استفاده شده كه از رواني و راحتي شعر كم كرده...

    مثل هميشه رديفي كه براي غزل انتخاب شده عالي و تازه وبكره...

    .

    .

    شاعر و شادكام بماني...

    .

    سلام داداشي ؛قشنگ بود بعد از مدتها دوباره يك غزل شهابي خوندم؛ من هم كه :

    دارم از درد به خود ميپيچم
    از غزلدرد به خود ميپيچم

    .
    .
    غرق ترديد چنان عقربه اي
    بي عقبگرد به خود ميپيچم
    فنري وا شده ام دست قضا
    تا؛ ولم كرد به خود ميپيچم...
    پيروز باشي ...ياحق.(ساغ اليم باشيوا)

    سلام مهدي جان

    پيشنهاد من

    ايينه اي شكسته ام واز صدا پرم

    .........

    يا در بيت اول يا بيت چهارم صدا را بگذاري فكر كنم قشنگ تر شود درهر صورت قشنگ بود

    + رضا شيباني 

    سلام

    يه شعر كامل و ساختارمند كه اغلب كلمات چفت و بست كنار هم نشستند.تو هر شعري كه مي گي نسبت به شعر هاي قبلي ت پيشرفت داره..حالا نمي دونم دليل نا اميدي ت از شعر و شاعري چيه؟

    مي تونم قسم بخورم كه يك سر و گردن از اين نور چشمي ها و به اصطلاح منزوي هاي جواني كه به لرزاندن استخوان منزوي بزرگ در گور مشغولند بالا تري.قدر خودت رو بدون.

     <    <<    11   12   13