سلام .دعوتيد به آتشکده اي در شاهرودبراي خوانش و نقد :شهر در تو خلاصه مي گردد، در دهانت که «دره ي گل سرخ»«چشمه ي هفت رنگ» چشمانت، شاهرودي ترين شراب زمانچشم هايت دو «سيب يار مسيح» ، ششمين آسماني مکتوبعزلت «بايزيد بسطامي» ، غربت عارفانه ي «خرقان»درختهاي چنار از دوسوي خيابان به هم ديگر نگاه مي کنند و آن بالا دور از نگاه ها همديگر را بغل گرفته اند و دارند به بيشه زاري فکر مي کنند که چقدر آرامشش عجيب و وحشي است! منتتظر گامهاي سبزتان هستم و فکر مي کنم به هيزمهايي که نمي گذارد ايمان شاعرانه اي در اين آذرکده ضعيف شود