سلام به شما ، ممنون از مهر و لطف حضورتان . آقاي شهابي! غزل شما را به دقت و تکرار خواندم . ولذت بردم. اين غزل با آهنگ زيبا و حس عميقي که دارد مي تواند با عواطف مخاطبينت کنا ربيايد ويا حتي تکانشان بدهد. .شعر با يک حسن تعليل تا اندازه اي موفق شروع مي شود . در بيت اول و در مصرع اول . مي ماند نشستن واژه ها سر جاي خودش که متاسفانه انتخاب قافيه ء مد نظر شما اين ويژگي را از غزلتان گرفته وموسيقي دروني آن را بر عکس موسيقي بيروني اش به سمت نا زيبايي برده است . و باعث شده که تا انتهاي شعر بين دو و شايد هم چند زبان ابيات سرگردان بمانند .« پررو / حلقه گيسو / هالو / پاپي /يارو /انا لحق / سو ء تفاهم / قاطي / وصله /جو گير و... » نشستن اين واژه ها در کنار هم در يک غزل که شاعرش اصرار به کلاسيک سرودن آن دارد ، خوش ننشسته . بعضي جاها هم گرفتار ضعف تا ليف شده است : « مي خورد به هم حال من از برف زمستان » اين يک نمونه است که شکستن « به هم خوردن » به ان صورت که آورده ايد نا زيباست. معمولا ً در غزلهاي بدون رديف اين مشکل پيش مي آيد که به نا به محصوريت واتزام قافيه ارکان جمله به هم مي ريزد ولي شعر شما هم رديف دارد وهم قافيه.بعضي اصطلا حات عاميانه هم در کنار بعضي ابيات فخيم خوش ننشسته : گفتم که شدم قاطي مرغان و... دوست با ذوقم گفتار با نوشتار خيلي فرق مي کند. و شما در اينجا گفتار را خواستيد به نوشتار مبدل کنيد اما زياد موفق نبوده . آنهم در شعر و شعر کلاسيک که جاي خودش را دارد. تا وصله زنم زندگيم را به نگاهتديديد که باريکتر از مو شده بودم
اين بيتت خوب است واگر به جاي وصله از پيوند زدن کار مي کشيديد خيلي بهتر بود. به هر حال حس مسلط و اهنگين بودن اين شعر ويژگي خوب ان است که مخاطب را از خواندنش پشيمان نمي کند . اما خوب تر بود که زبانش يکدست مي شد. اين آوردن مصرع اول به عنوان صنعت رد المطلع- البته اگر اشتباه نکنم – چندان لازم نبود وکمکي به زيبايي غزلتان نکرده و انگا ربازهم براي پر شدن شعر صورت گرفته است .
به هر حال ببخشيد واينهمه پرحرفي يعني اينکه من شعر خوب شما را به دقت خواندم.
با احترام :