سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعرهای مهدی شهابی
...

 

به دریاچه شوربخت ارومیه:

اینچنین افسردنت دریاچه‌جان! از داغ کیست؟
هرکه دل در سینه دارد بر تو و داغت گریست

ذره ذره آب ... نه،  شد خاک ... نه،  شد شوره‌زار
یک نفر با ما بگوید درد این دریاچه چیست؟

آسمانش روز و شب از باد می‌پرسد مدام:
بعد ازین یعنی که می‌بایست بی‌آیینه زیست؟

ابرها انبوه، اما بینوایانی عقیم
سنگ‌ها با رود فرمودند: آنسوتر بیایست!

صخره‌های بی‌سخن!  فردای طغیان دور نیست،
بشکنم با خشم دریاوار خود هرجا پلی‌ست

شرم دارد اینکه فرداها بگویی با خودت:
روزگاری این کویر تشنه دریا بود و نیست



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی شهابی 93/10/1:: 3:5 عصر     |     () نظر